آیت الله رشاد در ابتداي درس خارج فقه روز سه شنبه 12، 10، 96 در حوزهي علميه ي امام رضا (ع) مطرح کرد:
آیت الله رشاد در ابتداي درس خارج فقه روز سه شنبه 12، 10، 96 در حوزه ي علميه ي امام رضا (ع) مطرح کرد:
اغتشاشاتي كه اين چندروزه در گوشه وكنار كشور اتفاق افتاد ذاتاً جنبه ي اعتراضي و مطالبه گرانه داشت و به حق بود، هرچند بیگانگان و بیگانه پرستان سعی کردند از آن سوءاستفاده کنند. طبقات محروم و مستضعف، يعني همان طبقه اي كه انقلاب كردند، از مشكلات اقتصادي و معيشتي به ستوه آمده اند. مردم از بيكاري جوانان به ستوه آمده اند. مردم از شرایط نامناسب فرهنگی به ستوه آمده اند. حضرات مقامات و مسئولان، به هوش باشید، و به هوش بیايید. مردم به اغتشاشگران، اعتنا نکردند؛ از مردم خردمند، صبور و نجیب باید تشکر کرد.
نظر خوانندگان عزیز را به مشروح بیانات آیت الله رشاد که از سوز دل و عمق جان برخاسته است جلب می کنیم:
اگر فرصت سوزی شود پشیمان خواهیم شد
بسم الله الرحمن الرحیم. قال علی عليه السلام: «إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ» (وسائل الشيعه، ج16، ص84). از كلمات نوراني امير حكمت و عدالت و بلاغت اين فقره ي كوتاه، اما عميق و انيق، است كه: «ضايع كردن فرصت ها مايه ي اندوه است». انسان وقتي از فرصت های فوق العاده و بدل ناپذير استفاده نكند اندوه ناك و پشیمان خواهد شد. شرايط فراواني پيش مي آيد كه انسان مي تواند از یک فرصت معنوي استفاده كند، ولي از آن بهره لازم را نمي برد و آن فرصت از دست مي رود، و گاه یک فرصت مادي مشروع برای انسان فراهم می شود، ولو به لحاظ دنيوي، اما از فرصت استفاده مناسب نمی كند و پشيمان و غمگين خواهد شد.
در اين ايام اتفاقاتي در بعضي نقاط كشور رخ داد كه بسیار معنی دار بود: هشدار و بيدارباشي بود به متوليان امور که از اين فرصت طلایی و تاريخي كه برای خدمت به اسلام، انقلاب، ایران و ملت، براي مردم مؤمن، انقلابي، دلسوز، وفادار و شيعه ي اميرالمؤمنين عليه السلام، در اختيار آنهاست كمال استفاده را بكنند، والا این فرصت ها زودگذر و تکرارناپذیر است و وقتی از دست رفت مایه ي پشیمانی دنیوی و اخروی است، اگر كسي از اين فرصت غفلت كند در پايان عمر پشيمان خواهد شد و در قيامت هم نادم و اندوهگين خواهد بود. اگر این فرصت از دست رفت هرگز جبران شدني نيست؛ تا چه رسد به اينكه كسي به جاي خدمت به اين مردم باوفا و شيعیان علي عليه السلام به آنها خيانت كند. معطل و منعطل نگاه داشتن ظرفيت ها و امكانات ملی، دارايي هاي معنوي و مادي اين ملت را به باددادن و راه را براي غارت بيت المال بازكردن، و اسف بارتر اينكه خود نيز در اين غارت مشاركت کردن، دير يا زود در اين دنيا و قطعاً در آن دنيا مايه ي پشيماني خواهد بود.
طبقات محروم و مستضعف، يعني همان طبقه اي كه انقلاب كردند، به ستوه آمده اند
اغتشاشاتي كه اين چندروزه در گوشه وكنار كشور اتفاق افتاد ذاتاً جنبه ي اعتراضي و مطالبه گرانه داشت و به حق بود، هرچند بیگانگان و بیگانه پرستان سعی کردند از آن سوءاستفاده کنند. طبقات محروم و مستضعف، يعني همان طبقه اي كه انقلاب كردند، از مشكلات اقتصادي و معيشتي به ستوه آمده اند. مردم از بيكاري جوانان به ستوه آمده اند. مردم از شرایط نامناسب فرهنگی به ستوه آمده اند. حضرات مقامات و مسئولان، به هوش باشید، و به هوش بیايید، و وقتي رهبري بارها و بارها اتمام حجت مي كند و بارها و بارها به تندي تذكر مي دهد، و مسئولان را در جلسات و ملاقات هاي خصوصي به شدت توبيخ و ملامت مي كند و آنها را مؤاخذه مي كند، و در عين حال باز هم آنها توجه نمي كنید براي مردم راهي باقي نمي ماند جز اينكه با فريادزدن و خروش برآوردن اعتراض كنند و حرف خودشان را به گوش مسئولان برسانند، البته اگر گوش شنوايي در بعضي از مسئولان باشد.
اي كاش آقاي رئيس جمهور! اي كاش آقاي رئيس مجلس! اي كاش آقاي رئيس قوه ي قضائيه …!
اي كاش آقاي رئيس جمهور، آقاي رئيس مجلس، آقاي رئيس قوه ي قضائيه در خانه دو سه جوانِ بيكار با مدرك بالا داشتند تا می فهمیدند بیکاری یعنی چه! و اي كاش اين آقايان بزرگوار، ممكن بود، ناشناخته به ادارات مراجعه مي كردند و مي ديدند كه در اين ادارات چه بر سر مردم مي آيد! و اي كاش اين آقايان پرونده ي قضايي مي داشتند كه مثل ديگران ده سال، پانزده سال و بيست سال لاينحل مي ماند تا می فهمیدند مردم از فرایند فرساینده ي رسیدگی قضایی چه می کشند! و اي كاش اين آقايان مسكن نداشتند و اجاره نشین بودند تا درک می کردند درد بی خانگی یعنی چه! كاش سر بُرج اين آقايان در پرداخت اجاره ي مسكنشان مشكل پيدا مي كردند، آنگاه مي فهميدند كه مردم زیر بار کمرشکن اجاره ي مسکن چه مي كشند! طبقات مستضعف و مردم بيچاره اي كه با همه ي وجود به میدان آمدند، هستی شان را صرف اين انقلاب و اسلام كردند و با سخاوت تمام همه ي موجوديت خود را خرج دین، استقلال كشور، آزادي و مبارزه با استبداد و مواجهه ي با استكبار كردند، خانواده هايي كه يك شهيد، دو، سه و چهار شهيد دادند انتظار چنین اوضاعی را ندارند (گریه استاد و حضار).
كاش مقامات هرکدام يك فرزند شهيد یا برادر شهید داشتند، آنگاه …
كاش مقامات هرکدام يك فرزند شهيد و برادر شهید داشتند، آنگاه مي فهميدند كه اين انقلاب چقدر ارزش دارد و برای مردم چند تمام شده و قدر اين انقلاب را مي دانستند. بنده هرگز بد كسي را نمي خواهم و تنها از باب اينكه بتوانم نكته را رساتر عرض كنم مي گويم: اي كاش در خانه بيماري داشتند و از اين بيمارستان به آن بيمارستان مي رفتند و بيمارشان را نمي پذيرفتند و اگر هم مي پذيرفتند با هزينه هاي بسيار سنگين مي پذيرفتند. اي كاش اينها دسترسي به اطباي حاذق و معتبر نمي داشتند. كاش براي آنها، به محض اينكه سرما می خوردند در بيمارستان وي ،آي، پي و اتاق ویژه حاضر نمي كردند كه سرماخوردگي شان را در وي، آي، پي بگذرانند. كاش مختصر كمردرد و پادرد و عمل آب مرواريد چشمشان را به برلین و پاریس و اينجا و آنجا نمي بردند و مجبور بودند در همين بيمارستان هاي دولتي خودمان معالجه كنند. آنگاه مي فهميدند كه مردم عادی فقیر بی پول و بي پارتی در این مراکز درمانی چه مي كشند.
گاهي انسان بعضي از فقرا را مي بيند كه براي گذران زندگي تن به چه خفت و ذلت هايي که نمي دهند! زن سرپرست خانوار با چه مشكلاتی که بچه هاي قدونیمقد يتيمش را اداره نمي كند (گریه استاد و حضار)! پدر بيكار كه ده، بيست سال است كار ندارد، چقدر شرمنده ي بچه هاي گرسنه و فقير خود است! پدر كارمند و كارگري كه با حداقل حقوق بخور و نمیر چگونه زندگي مي كند و در حقیقت جرعه جرعه مرگ را مزمزه می کند! كجا رفت عدالت اسلامي؟ كجا رفت آرمان هاي انقلاب؟ كه يك فرد در همين كشور و در يك اداره يك ميليون حقوق بگيرد و ديگري پنجاه ميليون. اين تبعيض ها را مردم تا كي بايد تحمل كنند؟ والله این مردم حق دارند فرياد بزنند. اين اقل حق آنها و بلكه تكليف آنهاست كه مردم دارند ادا مي كنند تا صدايشان را به گوش مسئولان برسانند.
اي كاش بعضي مسئولان، اين قدر نسبت به تجاوز به حريم فكري و اخلاقي، و استقلال فرهنگي و هويت اين ملت بي تفاوت نمي بودند!
اي كاش بعضي مسئولان، پس از سال ها هشدار و انذار رهبری، براي اين شبكه هاي مجازي تدبيري مي كردند. اين قدر نسبت به تجاوز به حريم فكري و معنوي و اخلاقي و سياسي و استقلال فرهنگي و هويت اين ملت كه از راه شبكه هاي مجازي، رسانه ها و ماهواره ها صورت مي بندد، بي تفاوت نمي بودند. تهاجم فرهنگی جنگ بنیان برافکن است که هويت و هستي حقیقی ما را تهديد مي كند. ايكاش با شعارهاي كاذبِ «جريان آزاد اطلاعات» مرزهاي فكري و فرهنگي را به روي دشمن باز نمي گذاشتند. كسي نمي گويد بايد ماهواره ها را بست، كسي نمي گويد بايد شبكه هاي اجتماعي را بست، اما بايد تدبير كرد. كاش اين جلسات شوراي عالي مجازي مرتب تشكيل مي شد و كاش وقتی تشکیل می شد در آن تصميمات قاطع، روشن و كارآمدي گرفته مي شد! كاش جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي با كمترين بهانه تعطيل نمي شد! و كاش زماني كه جلسات اين شورا تشكيل مي شد تصميمات اساسي و كارسازي گرفته مي شد! و كاش اين نهادهاي كارآمد و كارساز وظايفشان را آن چنان كه بايد ايفا مي كردند. كاش شوراي عالي انقلاب فرهنگي، آن چنان كه رهبري معظم انقلاب مي فرمايند، تبديل مي شد به ستاد فرماندهي فكر و فرهنگ کشور. ايكاش به جاي اينكه با يك مشت ماده و تبصره خودمان را مشغول كنيم و اوقات و فرصت ها از دست برود، کاری برای صیانت از هویت ملی، ارزش های دینی و آرمان های انقلاب صورت می بست!
جغرافیای فکری و هویتی و اخلاقی مردم به اشغال دشمن درآمده است!
چرا اكنون، به محض اينكه آقايانِ مقامات ذره اي تهديد نسبت به حريم اقتدار و قدرتشان احساس کردند، به سرعت شبكه ها را بستند. آقایان! مي گفتيد نمي شود، پس چرا شد! مي گفتيد نبايد چنين بشود، پس چرا كرديد! الان هم مي گوييد شبكه ها را موقتاً بسته ايم و محدود كرده ايم، اگر اينها خسارتبار و زيانبار هستند چرا موقتاً؟ چرا فكر اساسي نمي كنيد؟ چرا اينترانت ملي راه نمي افتد؟ چرا سرورها و مراكز همه ي اطلاعات كشور در خارج از كشور است؟ اين مصداق نقض قاعده ي نفی سبيل و مصداق بارز راه بازكردن براي سلطه ي كفر و تكفير است. این رفتارها برخلاف قاعده ي نفی سبیل است، و بسا بدتر، خطرناك تر، زيانبارتر و خسارتبارتر از آن است كه مرزهای فیزیکی مورد هجوم قرار بگيرد و دشمن وارد مرزهاي سرزمیني جغرافیایی ما بشود. يك منطقه ي خاکی ناامن می شود، الان جغرافیای فکری و عقیدتی و اخلاقی مردم به اشغال دشمن درآمده است، الان پستوخانه هاي مردم ناامن شده است، الان درون خانه هاي مردم ناامن شده است، سپاه كفر اندرونی خانه ها را اشغال كرده. ذهن ها را كفر اشغال كرده. آيا براساس قاعده ي نفي سبيل نبايد با اين حمله و هجوم و سلطه و سيطره ي كفر و ظلم و استكبار مقابله بشود؟ اين همه گفته مي شد زیربار نمی رفتید، چطور شد كه ظرف چند ساعت آنها را مسدود كرديد! حال كه بستيد چرا مي خواهيد دوباره آنها را آزاد كنيد؟ آیا این بدان معنا نيست که شما فقط از تهدید سیاسی و به مخاطره افتادن مقام و جایگاه سیاسی تان نگران و نسبت به آن حساس هستيد و بس، اما نسبت به فرهنگ، هویت، سبک زندگي، اخلاق و دین هرگز! چرا تصميم اساسي نمي گيريد كه كشور را از شبكه هاي بيگانه بي نياز كنيد؟ جزئي ترين اطلاعات شخصي، فردي، اجتماعي، سياسي، دولتي، اداري، اقتصادي و ديني در سرورهاي برون مرزي و در اختيار بیگانگان است و آیا این مساوي با «اخذ کفار بمثابه بطانه نیست» و حرام و خلاف نیست؟ آنها براساس همين اطلاعات است که براي ما برنامه ريزي مي كنند. آقایان برای این امور تدبيري بكنيد.
چرا آسيب هاي اجتماعي مورد توجه نيست؟
بارها مقامات صالح گفته اند، مسئولان دلسوز گفته اند، مراجع فرموده اند، رهبري معظم انقلاب فرموده است. چرا آسيب هاي اجتماعي مورد توجه نيست؟ سه، چهار ساعت گزارش مي دهند؛ رهبر انقلاب در همان جلسه گريه مي كنند؛ از آن جلسه تا امروز چه كار درخوری كرده ايد؟ چه اتفاقي افتاده است؟ اين آسيب هاي اجتماعي روزي سر باز مي كند و نظام، دين، ملت و استقلال ما را تهديد مي كند.
اختلافات بس است، کار از جناح گرایی گذشته است، جناح پرستی بس است، این جناح بندی ها و جناح ها به جای اینکه بال انقلاب باشند وبال انقلاب شده اند! آقایان اولاً برای خدا، و اگرنه، لااقل به خاطر حفظ مقام و موقعیت خودتان، از این کارها دست بردارید و به کار مردم بپردازید.
اما بايد به طور مضاعف تأسف خورد كه آقايان اين فرصت ها را درك نمي كنند و براي از دست رفتن فرصت ها غصه نمي خورند. امروز مختصر اغتشاشاتي كه اينجا و آنجا صورت گرفت، اين آقايان، بسا تحت فشار، به هوش آمدند، ولي همين فرداست كه فراموش خواهند كرد. آقايان بايد تدبير كنند و ببينند بايد چه كنند كه اين فريادها ديگر برنخيزد، نه اينكه فريادها را در گلو خفه كنند، بلكه اقدامي كنند كه مردم ديگر در سينه فريادي نداشته باشند. مشكلات مردم قابل حل است. مگر وعده نمي كنيم كه سالي بيش از نهصدهزار فرصت شغلي ايجاد خواهيم كرد و حتي عدد را ريز اعلام مي كنيم! كجاست؟ كدام فرصت شغلي ايجاد شده؟ چرا مرتب آمار بيكاري و بيكاران افزايش پيدا مي كند؟ چرا براي بيكاري جوانان و آسيب هاي اجتماعي و فقر اين مردم و حل مشكلات اداري قدمي برنمي داريم؟
در این حوادث، برای جهانیان و مردم ما معلوم شد: قدرت ها و عمال آنها چقدر بیچاره اند!
در این حوادث برای جهانیان و مردم ما معلوم شد، غافل تر از بعضي مسئولان وظيفه ناشناس داخلي، قدرت ها و عمال و نواب این قدرت ها هستند. بيچاره ها از اينكه سي، چهل نفر در گوشه و كنار اين كشور عظيم، مقتدر و آرام چهار تا شعار دادند، چقدر ذوق زده شدند! چقدر مستكبران مغرور، حقير هستند! واقعاً اين حقارت روح است كه در چنین مواقعی اين گونه بروز مي كند. ترامپ به ظاهر رهبر و رئيس جمهوري ابر ابرقدرت كنوني است! از اينكه چهار نفر در فلان گوشه ي يك شهرستان در ايران شعار داده اند ذوق زده شده و ظرف 24 ساعت سه بار براي آنها پيام مي فرستد. اين نشانه ي حقارت، درماندگي و فلك زدگي است كه به اين چنين امور ساده كه هزار از اين نوع در كشورهاي مختلف اتفاق مي افتد، اين قدر ذوق زده شده اند و دل بسته اند! اين قدر فلك زده اند كه «الغریق يتشبث بكل حشيش». اینها این قدر درمانده اند که برای نجات خود به اين دستاویزهای سست و سخیف چنگ می زنند و تصور مي كنند با اين قضايا اين نظام عظيم و قدرتمند كه آنها را در منطقه به ستوه آورده و دولت هايي را كه نابه حق در معرض سقوط قرار مي گيرند از سقوط حفظ مي كند، آنگاه خودش سقوط كند و آسيب ببيند؟ اين آرزوها را به گور خواهيد برد. اين نشانه ي نهايت فلاكتِ قدرت ها، شبه قدرت ها و عمال آنهاست. سعودي هاي بيچاره و صهيونيست هاي بيچاره تر ذوق زده شده اند كه در اینجا و آنجا چهار تا جوان شعار داده اند و شیشه شکسته اند!!!
اين اتفاقات، در عین تلخ بودن، اقتدار کشور و خردمندی ملت را آشکار ساخت
اين اتفاقات براي مردم ما بسيار معنادار بود كه ببينند و بدانند كه ما چقدر مقتدريم و بيگانگان و بدخواهان چقدر دست خالي هستند و به چه چيزهايي تشبث مي كنند. گاهي مي گويند حمله ي نظامي مي كنيم. اگر از شما برمي آمد و جرئت می کردید تا به حال حمله كرده بوديد. چنان كه تحريم اقتصادي از دستتان برآمد و كرديد. آيا فراتر و گسترده تر از اين براي آنها ميسر بود؟ ممكن نبود و اگر بيش از اين از دستشان برمي آمد حتماً انجام مي دادند. اگر مي توانستند حمله ي نظامي كنند هرگز معطل نمي شدند. اينكه از اين فرصت هاي سخيف، بي خاصيت و بي ثمر و فوق العاده مبتذل و كوچك نمي گذرند، آيا از امكاني مثل حمله ي نظامي كه خيال مي كنند با آن مي توانند كشور را اشغال كنند و نظام را سرنگون كنند، صرف نظر مي كنند؟ نمي توانند و هرگز نخواهند توانست.
به مردم هم بايد گفت حواسشان باشد. آنچه را بايد انجام بدهند، از راه قانوني انجام بدهند. نبايد مردم را تشويق كنيم كه به خيابان ها بيايند و اگر هم به خيابان مي آيند بايد با مجوز حضور پيدا كنند. نقض قانون نكنند، اما حواسشان باشد، اگر دقت نكنند ممكن است دشمن از تحرکات ناسنجیده و غیرقانوني سوء استفاده کند، دیدید افرادی نفوذ کردند و به مقدسات اهانت کردند، قرآن سوزاندند! پرچم کشورمان را آتش زدند! این افراد با اسلام و ملیت، استقلال و هویت ما مشکل دارند که این گونه حقد و کینه ي نهفته در درون چرکین خود را آشکار کردند! در این حوادث، كفر و تكفير، يهود و صهيونيسم، مسيحيت امريكايي و اسلام امريكايي كه اسلام سعودي هاست، صف واحد شدند و خواستند بر اين موج سوار شوند. بايد حواسمان باشد كه چگونه رفتار و عمل كنيم.
فقر و كفر در فرهنگ ديني ما همسايه ي همند. اگر فقر بيايد كفر آمده
مسئولان نيز بايد كاري كنند كه كار به اينجا نكشد و كارد به استخوان مردم نرسد. فقر را درك كنند. آقايان مسئولان نمي دانيد فقر چيست؟ آقاياني كه ده سال، بيست سال و سي و چهل سال است كه برخوردار هستيد؛ آقاياني كه حتي درِ اتومبیل خود را خودتان زحمت نمي كشيد باز كنيد و ديگران برايتان باز مي كنند، آقاياني كه وقتي مي خواهيد روي صندلي بنشينيد ديگران بايد آن را جابه جا كنند، کجا می دانید طعم تلخ فقر چیست؟ کاش می دانستید! «الفقر و ما ادراك مالفقر». به تعبیر رسول خدا (ص): «كادَ الفقرُ اَن يَكونَ كُفراً». از اين مردم توقع نداشته باشيد با فقري كه كارد را به استخوانشان رسانده، انقلاب و نظام و العياذ بالله، دين را حفظ كنند. فقر و كفر در فرهنگ ديني ما همسايه ي هم هستند. اگر فقر بيايد كفر آمده. اگر اين نظام اسلامي را خوب اداره نكنيد، به وعده هاي خود عمل نكنيد و عدالت علوي را اجرا نكنيد، مردم دين شان را از دست مي دهند. اگر به سبك زندگي اسلامي تحقق نبخشيد، اگر الگوي پيشرفت را بر مبناي اسلام و نياز ايران تحقق نبخشيد، بدانيد اين مردم العياذبالله حتي ممكن است از انقلاب و اسلام هم دست بردارند. آنگاه بار گناه تاريخي اين فاجعه ي بزرگ بر دوش شما خواهد ماند و در قيامت بايد پاسخگو باشيد و معلوم نيست كه در قيامت در عداد و در كنار كدام ستمكاران و كفرپيشگان و ظالمان قرار بگيريد.
مردم به اغتشاش گران، اعتنا نکردند؛ از مردم خردمند، صبور و نجیب باید تشکر کرد
اين روزها بسيار روزهاي اندوهگيني است. گرچه اين حوادث به لحاظ صوري كوچك بود، اما اين مسئله حكايت از اين دارد كه مردم ما دارند رنج مي كشند و در عين و همزمان از اين حكايت دارد كه مردم ما همچنان صبور هستند. ببينيد در كنج و گوشه ي مملكت چند جا اين اتفاقات رخ داد و مردم اجابت نكردند و به خيابان نيامدند. هر جا سي، چهل و حداكثر صد نفر به خيابان آمدند، اما مردم با جمعیت های ميليوني از انقلاب و نظام حمايت كردند. اين به چه معناست؟ يعني اين مردم از فقر رنج نمي برند؟ از مشكلات اداري رنج نمي برند؟ از بي عدالتي ها خسته نشده اند؟ نه خير؛ اين يعني مردم نجيب هستند، نگران انقلاب و نظام و هويت و هستي كشور هستند و نگران منافع و مصالح ملي هستند و به همين دليل هم صدايي نكردند و اين حركت ها پايگاه ملي نداشت و ندارد. از این مردم خردمند و صبور و نجیب باید تشکر كرد. مردم باز هم تحمل مي كنند و اينكه مردم ميليوني به خيابان نيامدند خيلي معني دار بود و اي كاش شوراي عالي امنيت ملي، مجمع تشخيص مصلحت، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي عالي فضاي مجازي، دستگاه دولت، مجلس، مسئولان عالي قوه ي قضائيه، مراجع تصميم ساز و تصميم گير، پديده ي اين چند روز اخير را هم مطالعه و آسيب شناسي كنند، و هم به پيام هاي عمیق اين رويدادها توجه كنند. يكي از پيام هاي اين اتفاقات اين بود كه با اينكه مردم خسته و در رنج هستند و از فقر و بیکاری و بدکاری ها به ستوه آمده اند، ولي حاضر نيستند به خيابان ها بيايند. هرچه دشمن تلاش كرد نشد. تمام دشمنان ما هم زبان شدند و پياپي پيغام فرستادند و چهار نفر هم به خيابان آمدند، ولي مردم حتي تماشاچي هم نشدند و اصلاً تجمع عمده اي صورت نپذيرفت. اين مسئله خيلي معني دار بود. مسئولان بايد قدر اين ملت باوفا، باهوش، نجیب و صبور را بدانند، ولی صبر مردم هم حدی دارد!