اگر به عقب برگردیم و تاریخ قیام پیغمبر اکرم خاتم انبیاء محمد(ص) را دقت کنیم می بینیم که یکی از معجزات و خارق عادات در قیام آن حضرت، اهمیت فوق العادهای است که به مسئله «علم و دانش» داده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلاة و السلام علی خیر خلقه محمد و علی آله الطیبين الطاهرین المعصومین لاسيما بقیة الله المنتظر، اروحنا له الفداء و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
توفیق و سعادتی نصیب بنده شد که در این مجلس باشکوه شما که به مناسبت آغاز سال تحصیلی حوزههاي علمیه استان تهران تشکیل شده است، آن هم در این ایام مبارک شرکت کنم. ایامی که از یک طرف مصادف با میلاد مبارک فاطمه معصومه(س) و از طرف دیگر مصادف با میلاد مبارک ثامن الحجج علي بن موسي الرضا(ع) است. تقارن آغاز سال تحصیلی شما برادران و خواهران عزیز که در حوزههای علمیه استان تهران مشغول تحصیل هستید این تقارن را به شما و به اساتید محترم شما و شخصیتهایی که از نهادهای مختلف شرکت کردهاند تبریک عرض میکنم و امیدوارم در سایه عنایات امام علی بن موسی الرضا(ع) و توجهات فاطمه معصومه(س) سالی بسیار پر برکت و پرفایده و مملو از موفقیت ان شاء الله داشته باشید.
نخستین نکته ای که لازم میدانم در اینجا خدمت شما عزیزان عرض کنم این است که اگر به عقب برگردیم و تاریخ قیام پیغمبر اکرم خاتم انبیاء محمد(ص) را دقت کنیم می بینیم که یکی
از معجزات و خارق عادات در قیام آن حضرت، اهمیت فوق العادهای است که به مسئله «علم و دانش» داده است. پیغمبر اکرم(ص) درس نخوانده بود، استاد ندیده بود؛ عالِم بود اما معلم او خدا بود.
پیغمبر از محيطي برخاست که محیط جهل و خرافات و عقب ماندگی بود؛ نه درسی بود، نه کتابخانه ای و نه مدرسه ای. از این محیط کسی برخیزد سخنانی درباره علم بگوید که حتی بعد از 1400 سال، امروز هم عالمان دنیا چنان سخنانی در شأن علم نگفتهاند! دنیای امروز، حداکثر ترقی که کرده، تحصیل علم را برای همه لازم دانسته است؛ اما جالب این است که اسلام نه تنها تحصیل علم را واجب کرده، بلکه تعلیم دادن را بر استادها هم واجب کرده است. هم تعلیم واجب است هم تعلم؛ در حالی که یک سمت آن بیشتر در دنیای امروز نیست.
حدیثی داریم: «ما اخذ الله علي العوام عن یتعلموا حتی اخذ علي العلما ان یعلموا»؛ خداوند از عوام و تودههای مردم پیمان تعلم نگرفته مگر اینکه قبل از آن از علما پیمان تعلیم دادن را گرفته است؛ یعنی وجوب تعلیم قبل از وجوب تعلم. این چیزی است که هنوز دنیا به آن نرسیده است. حتی آن آیه نفر هر دو جنبه را بیان می کند: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً…»(توبه/122)؛ همه به میدان جنگ نروند عده ای به میدان تحصیل علم بروند. «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ»؛ اول بروند یاد بگیرند. «وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ»؛ بعد تعلیم بدهند. « لِّيَتَفَقَّهُواْ» امر است برای تعلم. «لِيُنذِرُواْ» امر است برای تعلیم. هم تعلم در اسلام واجب است هم تعلیم.
روایات و آیاتی که در مورد علم در قرآن مجید و در منابع حدیث ما آمده است واقعاً غوغا میکند. من دلم میخواهد که تبرکاً چند تا روایت را که یادداشت کردهام خدمت شما بخوانم.
روایت اول برای اینکه مخصوصاً این جوانانی که تازه وارد حوزه می شوند خواهران و براداران بدانند که چه نعمت بزرگی خداوند نصیب آنها کرده، این روایات را توجه بکنید که در منابع معروف و معتبر آمده است:
علی(ع) مطابق آنچه که صدوق در امالی نقل کرده است، میفرمایند: «تعلموا العلم»؛ علم را فرا بگیريد که ده فایده برای شما دارد. «فأنّ تعلمه حسنه»؛ فرا گرفتن آن جزء حسنات شما است. «و مدارسته تسبیح»؛ مباحثه با هم میکنید جزء تسبیح محسوب میشود. «والبحث عنه جهاد»؛ کتابها زیر رو میکنید و تفحص و جستجو میکنید جهاد است. «تعلیمه لمن لایعلمه صدقة»؛ بهترین هدیه که میتوانید به کسی بدهید تعلیم علم است. «و هو انیس فی الوحشة»؛ وقتی گرفتار وحشت و اضطراب میشوید انيس شما در این حالت علم است. «و صاحب فی الوحدة»؛ وقتی تنها میشوید این کتابهای شما، دوستان شما و رفقای شما هستند. «و سلاح علی الاعداء»؛ اسلحه بُرندهای است علم و دانش در مقابل دشمنان. «و زين الأخلاء»؛ زینتی است برای دوستان. «يرفع الله به اقواماً»؛ خدا اقوامی را بوسیله علم بالا می برد. «یجعلهم فی الخیر ائمه»؛ اینها پیشوایان خیرات می شوند. «یقتدی بهم»؛ به آنها اقتدا میشود؛ سرمشق در جامعه میشوند و مردم از اعمال آنها سرمشق میگیرند. در این حدیث شریف امیرمؤمنان ده اثر بسیار مهم برای فراگیری علم بیان فرموده است.
حدیث دوم حدیث جالبی است که از وجود مقدس پیغمبر اکرم(ص) نقل شده است. این حدیث را همه عزیزان مخصوصاً جوانان عزیزی که مراحل پایین را شروع کردهاند دقت کنند. ما در رابطه با پيامبر اکرم ميگوييم«ان الله و ملائکته يصلون علي النبي» خدا و ملائک؛ اما برای کسی که علم فرا میگیرد از آن بیشتر است: «ان الله و ملائکته حتی النملة فی حجرها و حتی الحوت فی البحر، یصلون علی معلم الناس الخیر»؛ نه فقط خدا و فرشتگان، تمام موجودات، حتی کوچکترین آنها حتي مورچگاني که در لانههايشان هستند و ماهیانی که در اعماق دریا هستند، اینها دورد میفرستند بر کسی که تعلیم خیر به مردم بکند؛ فراتر از درودی که بر پیغمبر اکرم(ص)فرستاده می شود. چه مقامی والایی اسلام برای معلم الخیر بیان کرده است.
حدیث سوم باز حدیثی است از نبی اکرم(ص): «يجيئ الرجل يوم القيامة وله من الحسنات كالسحاب الركام أو كالجبال الرواسي» روز قیامت نامههای اعمال گشوده میشود، یک نفر نگاه به نامه اعمال خود میکند میبیند حسناتی مانند توده های متراکم ابرهای آسمان و کوههای سربه فلک کشیده زمین، در نامه اعمالش ثبت شده، «فيقول: يارب أنى لي هذا ولم أعملها؟» خدایا من اهل این حسنات نبودم، من این کارهای خیر بزرگ را هرگز انجام ندادم، اینها از کجا است؟ خطاب از سوی خدا میآید «فيقول : هذا علمك الذي علمته الناس يُعمل به من بعدك»؛ این علوم و دانشهایی است که به مردم تعلیم کردي، و بعد از تو بين مردم بوده است. این علوم و دانشهایی که از شیخ طوسی از سید مرتضی از مرحوم علامه مجلسی از شیخ انصاری از بزرگان، اینها بصورت تودههای ابر متراکم حسنات و کوههای سربه فلک کشیده حسنات وارد نامه اعمال آنها میشود. کجا دنیای امروز اين مقدار به علم و دانش اهمیت داده است؟ برادران و خواهران، هر قدر سر به سجده بگذارید و خدا را شکر کنید که به شما توفیق داده است که در این مسیر بیایید بدانید که شکر این نعمت ادا نخواهد شد.
حدیث چهارمی بخوانم؛ «عن الصادق(ع): علماء شیعتنا مرابطون فی الثّغر الذی یلی ابلیس و عفاریته، یمنعونهم عن الخروج علی شیعتنا و عن أن یتسلّط علیهم ابلیس و شیعته» فرمود: علمای امت، دانشمندان امت، مرزدارانی هستند که در کنار مرزها ایستادهاند و اجازه نمیدهند ابلیس و لشکر ابلیس حمله به شیعیان ما بکنند و اینها را از ابلیس و لشکر ابلیس حفظ میکنند.
این چند حدیث را که واقعا احادیث نابی هستند در باب اهمیت علم خواندم که در آغاز سال تحصیلی بدانید که چه عبادتی را می خواهید مشغول بشوید و چه حسناتی در نامههای اعمال شما نوشته میشود و چه برکاتی ذخیره یوم الجزاء شما خواهد بود.
دراینجا چند نکته لازم است خدمت شما عرض کنم؛ اول به تناسب اينکه ايام، ایام ميلاد مسعود ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) است. یکی از القاب امام رضا(ع) «عالم آل محمد(ص)» است. چرا این لقب به حضرت داده شد؟ همه ائمه عالم بودند، همه ائمه جواد بودند، همه ائمه کاظم بودند، همه ائمه صادق بودند و همه ائمه زین العابدین بودند؛ ولی یک مناسبتهایی پیدا میشود که القابي، خاص بعض ائمه میشود. زمانی که امام علی بن موسی الرضا(ع) در مقام امامت بودند، زمان عجیبی بود. کشورهای اسلامی به قدری توسعه پیدا کرده بود که در هیچ زمان آنقدر وسیع نبود. به قول بعضی، از ساحل اقیانوس اطلس تا دیوار چین بود. تمدنها مکتبها مذهبها شبهها هجوم پیدا کرده بود به داخل کشور اسلام و متوجه مبانی اسلام بود. در این وسط منافقین هم از موقعیت استفاده میکردند؛ آزادی فوق العادهای پیدا شده بود. لابد برادران اساتید محترم نظر مبارکشان هست به مسئله توحید مفضل؛ مفضل می گوید: ابن ابي العوجاء مادی مسلک را کنار قبر پیغمبر(ص) دیدم که تبلیغات مادیگرایی می کند؛ یعنی اینقدر آزادی پیدا شده بود و همانقدر هم نفوذ مکتبها. منافقین از یک طرف، طبیعت هجوم تمدنهای مختلف و مذاهب مختلف از یک طرف، وضع عجیبی پیدا کرده بود. کاری که امام علی بن موسی الرضا(ع) کرد این بود که در مقابل این هجوم و وضع عجیب ایستاد، از مرزهای اسلام دفاع کرد. ولایت عهدی برای امام علی بن موسی الرضا(ع) قطعاً تحمیلی بود اما از یک جهت خوشوقت بود و آن این است که دربار مأمون یک سکویی شد برای نشر آثار اسلام و اهل بیت به تمام مناطق؛ برای اینکه دربار خلفا رسانه اصلی آن زمان بود؛ یکی مساجد بود و دیگری دربار خلفاء. خبرگزاران از آنجا خبر را نقل می کردند مأمون هم که میخواست به شخصيت و مقام حضرت رضا(ع) ضربه بزند، از علمای مذاهب مختلف دعوت کرد و جلسات مناظره شروع شد. صدای اين مناظرات به سرعت همه جا پیچید. برتری علمی امام و برتری مکتب اسلام و اهل بیت برای همه ثابت شد و جلوی آن هجوم عظیم گرفته شد.
بنده می خواهم عرض کنم که عصر ما هم، چنین عصری است و رسالت شما مدرسین و علما و بزرگان و طلاب عزیز خواهر و برادر، رسالتی است که اقتباس از امام علی بن موسی الرضا(ع) میشود. از یک طرف بوسیله رسانههای مختلف این همه شبهات و تهاجم فرهنگی همه جا را گرفته است، از طرف ديگر منافقین میگویند که بهترين راه همين است. نه گزینه نظامی اثری داشت نه گزینه اقتصادی توانسته که اینها را به زانو در بیاورد. گزینه فرهنگی از طریق هزاران ماهواره، اینترنت و وسایل فاسد و مفسد از طريق همه اینها دارند شبهات را نشر میدهند. خب حوزههای علمیه چه وظیفهای دارند؟ باید مجهز به علم روز بشوند مسلح به سلاح منطق شوند، بیان و قلم قوی، نیرومند و آماده دفاع. این وظیفهای است که باید اقتباس کنیم از زمان امام باقر و امام صادق و امام علی بن موسی الرضا عليهم السلام و ان شاء الله حوزههای علمیه در این امر موفق خواهند بود با ادبیات روز، ادبیاتی که جوانان با آن آشنا هستند، با آگاهی از شبهات و پاسخ به شبهات، با آگاهی از آیات قرآن و احادیث اهل بيت؛ این وظیفهای است که باید انجام بشود.
نکته دیگر این است که بعضی می گویند به قدري دنیا آلوده شده و شبهات و ابزار گناه زیاد شده که دیگر آب از سر گذشته و حالت وادادگی، یأس و انفعال به خودشان میگیرند؛ اين اشتباه بزرگی است. منطق اسلام و مکتب اهل بیت به قدری قوی است که به تنهایی در مقابل همه اینها میایستد و جوابگوی همه این شبهات است. ما الان می بینیم مکتب اهل بیت در دنیا پیشرفت عجیبی میکند. عزیزانی از اندونزی آمده بودند و میگفتند چندی قبل، 10 ، 12 نفر پیرو مکتب اهل بیت در اندونزی بودند، الان 2 میلیون نفر شدهاند. نگاه میکنند میبینند آن چیزی که جوابگوی مسائل مختلف در دنیاي امروز است همین اسلام عزيز است؛ بنابراین، نه تنها مأیوس، بلکه امیدوارانه، همه جا الحمدالله اسلام در حال پیشرفت است. برنامه تکفیریها عن قریب روشن میشود و دنیا میداند اینها ربطی به اسلام و مسلمین ندارند. یک مشت خرافات مغزهای گرفتار جنون است، اینها اسلام نیست. بعد اسلام با منطق صحیح در دنیا به پیشرفت خودش ادامه میدهد مخصوصاً مکتب اهل بیت.
نکته سوم که می خواستم خدمت شما عرض کنم اين است که عزيزان، براداران خواهران، طلاب عزیز در این مجلس بسیار پرشکوهی که من، کمتر چنین مجلسي از طلاب برادر و خواهر و اساتید دیدهام میخواستم این جمله را عرض کنم که یک سنتهایی در حوزهها هست، این سنتها را حفظ کنید. سنت پیش مطالعه درس، سنت فراگیری از استاد، قناعت نکردن به نوار و سی دی و امثال اینها، سنت مباحثه بعد از آن، سنت خلاصه نویسیها؛ سنتهای حوزه را حفظ کنید. در حوزههای ما از قدیم الایام سنتهايي آمده که در دانشگاه ها شبیه آن نیست. ما باید این سنت ها را کاملا حفظ کنیم و اهمیت بدهیم و فراموش نکنیم.
چهارمین نکته که خدمت شما لازم هست عرض کنم این است که فرقی که ما با دنیاي امروز با دانشگاهها داریم، همه دانشگاههای دنیا را میگویم فقط برای کشور خودمان را نمیگویم، این است که به موازات پیشرفت علمی باید پیشرفت تقوا و اخلاق باشد. در دانشگاههای دنیا درس اخلاقی وجود ندارد و لذا محصولات آن هم میبینید که گاهی می روند بمب اتم و سلاح های کشتار جمعي می سازند؛ ولی در دانشگاههای اسلامی و حوزهها میگویند به موازات پیشرفت علم پیشرفت تقوا باشد. اين دو بال است که اگر با هم نباشند نمیشود. مرجع تقلید باید عالم و عادل باشد، قاضی باید عادل و عالم باشد، امام جماعت غالباً عالم و عادل باشد. در کنار علم، تقوا را ما شرط میدانیم ولی دنیا این را شرط نمیداند و این امتیاز را باید حفظ کرد. درس اخلاق آن هم در زمانی که اخلاق از سوی دشمن تحت بمباران است باید از درسهای مهم حوزههای علمیه باشد. در این جا یک حدیث از امام علی بن ابی طالب خدمت شما بخوانم دقت بفرمایید؛ فرمود: «علم لا يصلحک ضلال»؛ دانشی که باعث اصلاح تو نشود گمراهی و ضلالت است. «و مال لا ينفعك وبال» مالی که منفعتی برای دنیا و آخرت نداشته باشد وبال است. آن چیزی علم است که مايه اصلاح بشود؛ این را هم فراموش نفرمایید.
و اما نکته دیگری را که اینجا عرض کنم و عرائضام را کوتاه کنم این است که برخلاف آنچه که دشمنان ما تبلیغ می کنند ما معتقدیم که هر چه علم پیشرفت بیشتر کند اهمیت مسائل اسلامی روشنتر میشود. الان یکی از شاخههای معجزات قرآن شاخه معجزات علمی است؛ یعنی اکتشافات علمی با آیات قرآن میبینیم هماهنگ شده است که ما در کتابهای خودمان مفصل نوشتهایم. هر چه اسرار عالم کشف میشود خداشناسی و اهمیت قرآن بیشتر میشود. اهمیت کلام امیر در نهج البلاغه روشنتر میشود؛ بنابراین ما استقبال میکنیم از پیشرفت علم و دانش و تکنولوژی. ما واجب می دانیم که علوم مختلف باشد؛ این که در حدیث داریم «اطلبوا العلم ولو بالصين» بروید چین، چین حوزه علمیه علوم دینی نبوده است، علوم دیگری بوده است بروید آنها را هم بدست بیاورید. اینکه بعضیها جنجال بیخود راه انداختند و جلوی پیشرفت علمی و تکنولوژی را می خواهند بگیرند اینها بیهوده است. درهای علمی را نمیتوانیم ببندیم بر روی جوانان درها را باید باز کنیم منتهی مراقب باشید که دزد از این درها نیاید. صحبت ما این است که از این درهای گشوده دزدان وارد نشوند والا درها را باید گشود. حوزههای علميه همگام با پیشرفت علوم باید پیشرفت کنند اما همانطور که من قبلا هم گفتهام غربیها علومشان آمیخته با ناخالصیهايي است و ما باید آن را تصفیه کنیم. یک نمونه را گاهی من برای دوستان عرض کردم؛ کتابی در دوران طاغوت بود راجع به جامعه شناسی. در اين کتاب یک صفحه درباره دین و مذهب داشت. کتاب ترجمه از جامعه شناسی از غرب بود. در آن صفحه که درباره دین مذهب بود بحث این بود که آیا دین زائیده جهل بشر است یا زائیده ترس؛ جهل به علت و معلولها و اسباب جهان طبیعت سبب شد در مغز خودش چیزی به نام خدا درست کند؛ ترس از حوادث گوناگون مثل زلزله و طوفان، اینها سبب شد که چیزی به نام خدا در فکر خودش درست کند؛ یعنی پیش داوری این بود که دین، مسلماً ساخته بشر است، حالا بگردیم بببینم زائیده ترس است یا زائیده جهل؟ ببینید چه رقم فرهنگ الحادی را در یک کتاب جامعه شناسی میآیند در آنجا حفظ میکنند و به خورد ديگران میدهند. باید از علوم دیگران استفاده کرد باید تصفیه کرد و از تکنولوژی هم بايد استفاده کرد، اما با بصيرت کامل و به صورت صحيح.
در آخر، چند نکته را خدمت شما عرض ميکنم که در پيشرفت تحصيلي، رعايت آنها ضروري است. اول نظم؛ باید سر ساعت و دقیقه درس شروع شود. نه اینکه نیمه درس، آخر درس برسید. سر ساعت مطالعه، سر ساعت خواب، سر ساعت مباحثه، سر ساعت دعا، نماز راز و نیاز با خدا؛ اول نظم. عالم هستی منظم است یک ذره نظم به هم بخورد همه چیز به هم می خورد ما هم جزئي از این عالم هستی هستیم باید منظم باشیم. دوم، پشتکار؛ خسته نشوید. صاحب جواهر که این کتاب عظیم را یک نفره نوشته، یکی از عزیزان او از دنیا رفته بود جنازه را گذاشته بودند که مردم جمع بشوند، این یک ساعتی که منتظر بودند مردم جمع بشوند، مشغول نوشتن جواهر شد. پشتکار داشته باشید خسته نشوید. سوم خلوص نیت؛ هرچقدر نیت شما خالصتر باشد به همان نسبت پیشرفت شما بیشتر خواهد بود.
«العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء»؛ تحصیل، واجب است و آن نور الهی که از خلوص نیت ناشی میشود هم لازم است. این علم رسمی با آن علم الهی دست به دست به هم بدهند عالمهای بزرگی میسازد که نورافکنهای بزرگی خواهند بود جامعه را روشن میکنند. ما تعداد محصلین علوم دینی که داریم در اين شرایط کم است، خیلی بیش از این لازم است اگر بخواهیم حساب بکنیم. امیدوارم که ان شاء الله الرحمان با این توسعهای که حوزههاي علميه پیدا میکنند بتوانید روز به روز بهتر و بیشتر خدمات برسانيد و موفق باشيد. من از صمیم قلب برای همه شما مخصوصاً جوانان عزیز دعا می کنم پیشرفت کنید و از میان شما، علمای بزرگ، محققان، مدرسین و خطبا، برخیزد و امیدوارم شما هم از صمیم دل به ما دعا کنید که ما هم بتوانیم وظیفه خودمان را در این شرايط بسیار حساس ان شاء الله انجام بدهیم. از همه شما، از همه سروران و اداره کنندگان حوزههای علمیه تهران و از شخصیتهایی که شرکت کرده اند، از برادران و خواهران تشکر میکنم. والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته.