بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و حبیبنا اباالقاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی من ابتدا تبریک عرض می کنم به همه پدرها و مادرهای خوبی که این لیاقت و نورانیت
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و حبیبنا اباالقاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین
رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
من ابتدا تبریک عرض می کنم به همه پدرها و مادرهای خوبی که این لیاقت و نورانیت در وجود آنها و خانواده آنها جاری بوده است که فرزند آنها به سمت تحصیل علوم دینی سوق پیدا کنند. زیاد هم با انتخاب و اراده ما نیست که فرزند ما طلبه بشود. یک مقدار بیشتر از انتخاب و اختیار ما این اراده پروردگار عالم و مشیت خداوند مهربان هست که تعلق می گیرد به چه خانواده و به چه فردی این توفیق داده بشود . ما در محیط های عمومی زیاد نمی توانیم تعریف بکنیم از کثرت عالمان دینی ، از این صنف ، صنف طلبگی و روحانیت . می ترسیدم شائبه این باشد که بگویند خب اینها دارند از طلبگی و صنف خودشان دفاع می کنند و خودشان را تحویل می گیرند. در روایات نکات بسیار عجیبی که در محیط های عمومی قابل بیان نیست درباره عالم دینی ذکر شده است . مثلا نگاه به در خانه عالم عبادت است . اگر عالمی از جایی عبور کند و سر و صورت خودش را در نهری بشوید و این نهر آب به باغی برسد ، آن باغ دارای برکت خواهد شد. امثال این مسائل فراوان هستند .
به حضرت علامه بحرالعلوم بود یا یکی از علمای سابق گفتند که داماد شما عالم دینی هستند به ایشان بگویید با ما بیایند برویم حج . ما جمعی از بازاری ها هستیم و می خواهیم برویم حج . هر چقدر آنها اصرار کردند ایشان قبول نکردند . وقتی علت آن را پرسیدند بعد از اصرار فراوان ایشان گفتند ایشان عالمی دینی هستند شما در سفر حج با هم راحت هستید یک وقت رعایت نکنید حق عالم دینی را و عاق بشوید ، آن وقت حج شما صدمه می بیند . اینها را نمیشود به وضوح بیان کرد البته بنده را که می بینید در این لباس قرار دارم من لباس این صنف را پوشیدم یک وقت فکر نکنید این تعریف ها شامل حال بنده می شود. ممکن است خدای نکرده امثال بنده آدم های ضعیفی که در این لباس هم بیایند هم باشد ولی این دلیل نمی شود که ما خود این جایگاه ارزش آن را کم بدانیم . نباید کسی تلقی بکند که ما داریم قبیله گرایی می کنیم . نه مهمترین دلیل آن هم همین جمع شریف است . شما خودتان اراده کردید یا خدا توفیق داده است که فرزند شما آمده عالم دینی بشود ، هر کس دیگری هم می تواند بیاید عالم دینی بشود . ان شاء الله بچه های شما عالم دینی خوب بشوند . عالم دینی بد هم داریم پس هیچ حس ناسیونالیستی و قبیله گرایی نیست .
وقتی آدم می تواند بگوید که این صنف می خواهند برای خودشان کیسه بدوزند و زیاد خودشان را تحویل می گیرند که در دروازه این صنف را ببندند و نگذارند کسی بیاید . نه هر کسی که می خواهد باشد بیاید . آنقدر تنوع بالاست در ورودی های حوزه از خانواده های مختلف ! بنده خودم پدرم روحانی بوده است ولی بهترین هم مباحثه من کسی بوده است که پدرش راننده تریلی بود و الان هم در مدارج بسیار بالای قوه قضاییه خیلی هم جلوتر از ما هست الحمدالله . اصلا این باب بسته نیست . کسی نمی تواند بگوید که اینها یک گروه و صنف خاصی هستند مثل اینکه اهالی یک شهری باشند که فقط اینها می توانند بروند آخوند بشوند . اصلا اینطور نیست . حتی در ارتباط با سادات بنی هاشم هم محدودیت ایجاد نشده است که بگویند فقط کسانی که سید هستند بروند طلبه بشوند . لذا تعریف هایی که درباره یک عالم دینی بیان میشود این تعریف ها را جدی بگیرید نمی شود از آنها ساده گذشت . به همین دلیل من واقعا تبریک می گویم حتما شما یا پدربزرگ یا مادربزرگ فرزند شما یک گوشه ای یک دعایی یک اشکی یک خلوص باطنی داشتند که کار به اینجا رسیده است . نمی شود همینطوری کسی به این جا برسد.
در صدر اسلام شخصیتی به نام مصعب در زمان پیغمبر گرامی اسلام پسر یک خانواده بسیار ثروتمندی بود . جوان خوش تیپ و خوش لباس و خوش قیافه ای بود . ایشان اولین مبلغ تاریخ اسلام بود بویژه در مدینه که قطعاً اولین بود . بعد از اینکه مسلمان شد پدر و مادرش ترکش کردند . کار او از فقر به جایی رسیده بود که با لباس مندرس زندگی می کرد و ایشان مورد محبت خاص پیغمبر اکرم قرار می گرفت . پیغمبر اکرم لباس های پاره او را نشان می داد می فرمود نگاه کنید کار ایشان به چه جایی رسیده است ، آمده است با ما ، اینطوری شده است . ولی مصعب خیلی محکم ایستاد و قبل از هجرت پیغمبر اکرم رفتند مدینه . مدینه را آماده کرد برای حضور پیغمبر اکرم و بنای اسلام در مدینه گذاشته شد . الآن خیلی ها هستند که اسم مصعب را نشنیده اند . بعضی ها میگویند اولین نماز جمعه را مصعب در مدینه خواند و بعضی ها می گویند نه آن نماز جماعت بود و نماز جمعه را خود پیغمبر خواند اولین بار . پیغمبر اسلام و خدای پیامبر نازنین ما حرفی ندارند هر کسی می خواهد بیاید طلبه بشود . لیاقت می خواهد واقعاً .
خب بعد از این مقدمه مختصر در مورد طلبگی یکی دو مطلب هم عرض بکنم اولاً ممکن هست بچه های شما در ادامه مسیر درباره انگیزه طلبه شدن تردیدهایی داشته باشند حتی خود شما احیاناً . بنده خدمت شما در این باره یک توضیح مختصری عرض بکنم شغل های مختلف زیاد هستند در جامعه که همگی خدمت می کنند . مورد نیاز هم هست ولی صریح تر بعنوان یک طلبه ای که بالاخره در یک خانواده طلبگی زندگی کردم و در محیط طلبگی و در همه محیط ها در طول عمر ناچیز خودم دیدم عرض می کنم مهمترین نیاز ما امروز به کدام شغل هست ؟ شغل طلبگی . بپرسید ببینید پزشک چقدر داریم؟ مهندس چقدر داریم ؟ در دانشگاه های مختلف علمی ، چقدر نیاز داریم ؟ حتی متخصص هسته ای چند تا نیاز داریم در کشور ؟ مگر ما چند کارخانه هسته ای داریم در کشور ؟ تکنسین برق در مدارج عالی نه در حد تکنسین چقدر داریم ؟ بنده این مطالبی که عرض می کنم از شهر واترلو کانادا که مهمترین دانشکده های برق را داریم دانشجوی های ایرانی خدمت آنها رسیده ام تا اکلان تا آفریقای جنوبی همه این جاها را رفتم دیدم و با آنها صبحت کرده ام و رفت و آمد کرده ام .
حدود 25 سال هست که محل اصلی تبلیغ بنده در دانشگاه های معتبر کشور ، دانشگاه شریف و دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه تهران هست . گزارش یک طلبه را دارید شما می شنوید ما در هر کدام از این تخصص های خودمان مگر چند نفر نیاز داریم . ولی الان ما برای همه مساجد تهران هنوز روحانی نداریم . مثل این می ماند که مدرسه زده باشیم معلم نداشته باشد . بعد طرحی اخیراً طراحی شده است که برای مدارس که هر مدرسه ای یک روحانی داشته باشد که ما نداریم . اصلا نداریم ! جدا از شهرها و روستاهایی که چه گوهرهای تابناکی در آنجاها هستند . پزشک دارند سر می زند ولی روحانی ندارند . شغل های مختلف قایل احترام و مورد نیازند ولی کدام شغل بیشتر مورد نیاز هست؟ شغل طلبگی ، این یک نکته . نکته دیگر این که ما ممکن هست در برخی از شغل ها برویم محصولات آن شغل ها را وارد بکنیم و یا حتی متخصصین آن شغل را وارد بکنیم مانند اول انقلاب که پزشک از هند وارد می کردیم ولی دین خودمان را که نمی توانیم از خارج از کشور وارد بکنیم . روحانی یا عالم دینی را که نمی توانیم از یک دین دیگری وارد بکنیم . این دیگه باید تربیت خودمان باشد خصوصاً شهر تهران که همت مرکز حوزه علمیه تهران قابل تقدیر است که تصمیم گرفتند در شهر تهران واقعاً از بچه های خود تهران طلبه جذب کنند و این یک ضرورت بوده و است . هر محله ای یک فرهنگی دارد و من در محلههای مختلف تهران زندگی کرده ام چه برسد به شهرها که فرهنگ آنها بیشتر با هم متفاوت است . فرهنگ شهر قم کاملا با تهران تفاوت دارد . مشترکات زیاد هست ولی ظرایف بسیاری هم در این وسط وجود دارد .
خب نکته بعدی اهمیت این شغل هست . من به شما و فرزندان محترم شما عرض می کنم دو نوع شغل داریم . خدمت به دنیای مردم ، به بخش مادی حیات بشر و خدمت به روح مردم و به بخش معنوی حیات بشر . هر دو محترم هست . یک مهندس خانه می سازد و ما به تخصص او احتیاج داریم . ولی خب آمدیم یک نفر گفت من می خواهم خانه روح مردم را آباد کنم و خانه آخرت ، آن بحثش جدا است . شغل طلبگی شغل رهبری روح انسان ها هست ، رهبری دل انسان ها می باشد . یک هنرمند افراد را سرگرم می کند ولی یک روحانی افراد را اعتلاء می بخشد.
همین الان به تعداد شما بزرگوانی که در همین جلسه نشسته اید خانم یا آقا ما اگر روحانی داشته باشیم که تخصص و فن بیان مشاوره دادن برای مشکلات خانوادگی داشته باشند بنده به شما قول می دهم در همین تهران 24 ساعته مشغول کار باشند که وقت سر خاراندن نداشته باشند . روزانه از من می پرسند خدا شاهده که من آدرس ندارم بدهم می گوید من میخواهم با یک مشاور دینی صحبت کنم و میخواهم بدانم تکلیف من چیه ؟ تکلیفم در مقابل همسرم و شوهرم چیه؟ تکلیفم در ارتباط با فرزندم چیه؟ شما باورتان نمی شود 35 سال از انقلاب ما گذشته است آموزش و پرورش ما هنوز تغییرات لازم اسلامی که ما بپسندیم پیدا نکرده است . بعد اسمش این است که رژیم آخوندی هست و آنهایی که می خواهند فحش بدهند می گویند رژیم آخوندی است و اسم آن این است که آخوندها حاکم هستند . یکی از طلبه های آن خود بنده ، در کدامیک از منبرهایم تا حالا از نظام آموزش و پرورش ایراد نگرفتم . یک زمانی فرانسوی ها و آمریکایی ها طراحی کردند براساس آگاهی هایی که ما رفتیم آنها را خواندیم .
خب نیاز به متخصصین و متفکرین حوزه داریم . مبلغان حوزه بیایند خدمت کنند به مردم و بعد چقدر شرافت آن بالاتر است . از بنده بپرسید من می گویم که خدمت کردن به روح انسانها جدا از اینکه ما بیشتر به طلبه نیاز داریم ازنظر کمّی و از نظر کیفی این خدمت ارزش هایش بالاتر است . شرمنده همه مهندسین و پزشکان و همه نظامی ها و همه کسبه و همه مشاغل دیگر هستم . بالاخره خدا هر کسی را برای یک شغلی آفریده است . نمی شود که همه بروند طلبه بشوند ولی خب معلوم است که خدمت کردن به روح انسانها ارجحیت دارد . ما الان بزرگترین مشکلی که داریم واقعا مشکل فرهنگی هست که این مشکل فرهنگی اساساً باید با دین برطرف بشود و اگر مشکلات ما توسط عالمان فرهیخته توانمند برطرف بشود ، واقعاً مشکلات دیگر به دنبال آن برطرف خواهد شد . مشکلات اقتصادی و دینی هم برطرف خواهد شد .
می بینی یک مسئول سیاسی که یک آخوند بالا سر آن بوده و تربیت شده است در یک مسجدی ، در یک محیط دانشگاهی ، پای درس یک عالم برجسته بوده است این هیچ وقت خراب نخواهد شد . این هیچ وقت دست به دزدی نمیزند علی القاعده . حالا ممکن هست اشتباه از او سر بزند ولی تضمین شده است ، پخته شده است . ممکن است شما بفرمایید این همه عالم دینی داریم اینها چکار می کنند؟ والله به خدا عالمان دینی سرشان شلوغه . ما تقریبا شاید نداشته باشیم عالمی که سرش خلوت باشد . ساعت کاری یک امام جماعت مسجد را شما نگاه بکنید . ساعت کاری او بیشتر از همه می باشد . یک ساعت قبل از نماز باید برود مسجد یک دو ساعت بعد از نماز باید بیاید بیرون ، صبح زود باید برود مسجد ظهر باید برود وسط آن اگر کاری هم بخواهد انجام بدهد پرمشغله ترین فرد است در تهران . مگر چند ساعت کار می کنند؟ این به چند کار دیگر می تواند برسد؟ ما لااقل در مساجدی مانند شهرهای بزرگ مثل تهران باید چند روحانی داشته باشیم . روحانیونی دارای دستیار استاد ، همراه استاد و منشی استاد هستند در اهواز یا بعضی از شهرهای دیگر و ببینید چقدر موفقند ؟ روحانی امام جماعت هست دو یا سه طلبه هم اطراف او هستند. جوان می آید مشکل دارد می فرستد پیش آن طلبه آن یکی را می فرستد پیش دیگری . یک طلبه دارد که فقط کار ورزشی می کند با بچه ها بله آن مسجد رونق پیدا می کند جوانان زیادی در آن تربیت می شوند خب آدم احساس می کند مسجد زنده است و دارد کار می کند ولی یک روحانی دست تنها چکار بکند با این همه جمعیت ؟
فکر می کنم باید بیشتر به اهمیت این شغل نگاه کرد . الآن خاورمیانه که مرکز سیاسی عالم هست و از هر حیث بسیار حساس است توسط سه روحانی اداره می شود . مقام معظم رهبری ، آیت الله سیستانی و آقای سید حسن نصرالله . این را همه دنیا می دانند . محصولات حوزه علمیه دارند خاورمیانه را اداره می کنند . پرقدرت تر از تمام تاریخ خاورمیانه . همه دنیا این را می دانند .الان مقام معظم رهبری نگاه می کند ، اخم می کند ، لبخند می زند تمام شبکه های جهانی بر روی آن تحلیل می کنند . می گویند این معنا دارد صبر کنیم ببینیم چرا این کار را کرد؟ دو خط می نویسد برای تسلیت تمام شبکههای بین المللی بر روی آن تحلیل می گذارند . خب او نتیجه حوزه هست دیگر . حوزه یعنی رهبری دلها. مقام معظم رهبری که چه عرض بکنم حتی حضرت امام که اینها شاگردان امیرالمومنین هستند و حتی خود امیرالمومنین علیه السلام و حتی خود رسول خدا صلی الله علیه و آله که امیرالمونین فرمود من بنده ای از بندگان رسول خدا هستم بخواهد بیاید عالم را آباد کند ، یار و یاور می خواهد . من انصاری الی الله چه کسی می آید مرا یاری کند ؟ مگر حضرت امام بدون طلبه هایی که اطراف او بودند می توانست انقلاب کند؟ امیرالمومنین نمی توانست ، آنوقت امام بتواند ؟ مقام معظم رهبری بتواند ؟ طبیعتاً اینها اگر در اوج قله افتخار معنوی و اجتماعی قرار گرفتند به مدد الهی پروردگار عالم بوده است . حالا این قله دامنه می خواهد و این دامنه باید پر از عالمان دینی فهیم باشد تا مقدمه بشوند برای هدایت جامعه و تربیت نفوس که انشاء الله به دنبال آن همه مشکلات برطرف بشود .
نکته بعدی که می خواهم عرض بکنم از نظر معنوی است . بگذارید این را هم عرض بکنم تا به ارزش معنوی طلبگی اشاره ای بکنم . برای طلبه بعضی ها نگران هستند که اگر بچه من میرود طلبه می شود طلبه موفقی خواهد شد؟ بعضی از خود طلبه ها هم نگران هستند که آیا من چیزی میشوم ؟ چیز یعنی چی ؟ چیزی می شوم یعنی چی ؟ طلبگی دور ریز ندارد ، بازنشستگی ندارد ، هرز رفتن ندارد . چقدر من مهندس به شما نشان بدهم که مهندسی عمران گرفته و در بنگاه معاملات ملکی کار می کند. پزشکی خوانده است رفته دارد کار مدیریت فرهنگی می کند . نمی دانم چقدر نشان بدهم چون من محیط اصلی کارم دانشگاه هست فراوان می شناسم این طور افراد را ولی طلبگی از هر روحیه ای از هر سلیقه ای بیاید در طلبگی برای او کار وجود دارد . یک رفیق ما داشتیم نه سخنرانی بلد بود نه نویسندگی بلد بود نه تدریس در حوزه که یک زمانی می گفتم این خب پس به چه دردی میخورد ؟! تا اینکه کامپیوتر علیه السلام آمد . یک زمانی با او صحبت کردم دیدم اصلا وقت سر خاراندن ندارد . من فکر می کردم فقط خودم سرم شلوغ است؛ پای یک کامپیوتر نشسته با تمام جهان ارتباط دارد . یک مقدار هم زبان یاد گرفته و دارد کار می کند . اصلا جهان یک جوری وابسته است به این آقا و هیچ از خونه خودش هم بیرون نمیآید و کار برای او مهیا ست .
کسی ذوق سخنرانی داشته باشد ، کسی قدرت مدیریت داشته باشد کسی مردم دار باشد ، چه روحیه ای داشته باشد بگویید تا من به شما عرض بکنم به درد چه کاری از کارهای طلبگی می خورد. شهرت که علامت موفقیت در طلبگی نیسست. یکی از مراجع عظام تقلید به بنده می فرمودند ، حضرت آیت الله العظمی وحید به خود بنده می فرمودند : که مرحوم میرزای شیرازی صاحب فتوای تنباکو تعدادی مهمان از افراد درباری داشتند . یک جلسه خیلی مهمی بود . دراثنا جلسه یک طلبه پیرمرد ژنده پوش آمد جلوی در خانه و گفت به میرزا بگویید فلانی آمده . مسئولین دفتر ایشان گفتند آقا جلسه دارند تشریف داشته باشید اینجا تا جلسه ایشان تمام بشود . پیرمرد گفت بگویید به میرزا که فلانی آمده . اینها هم رفته بودند داخل جلسه و گفته بودند . تا گفته بودند میرزای شیرازی مهمانانش را رها کرده بود و گفته بود ببخشید من الآن کار مهمی دارم . میرزای شیرازی دوان دوان آمده بوده آن پیرمرد را بغل کرده بود و به مهمانانش گفته بود که بروند . 24 ساعت در خدمت ایشان بوده تا زمانی که پیرمرد روحانی رفت و جناب میرزای شیرازی کفشهای ایشان را جلوی پایشان جفت کرد . بعد از اینکه آن آقا می رود ، اطرافیان می گویند جناب میرزای شیرازی شما الآن برای خودتان قطبی هستید . چرا اینقدر به این پیرمرد احترام گذاشتید و در برابرش تواضع کردید ؟! آقا میرزای شیرازی می گویند که ایشان هم حجره ای من بود از من فقیه تر بود . اگر می ماند و درس می خواند ، مرجعیت الآن برای ایشان بود . رفت برای تبلیغ اطراف استان فارس برگشت گفت آنجا مذهب خود را نمی شناسند . فقط می دانند مسلمان هستند دارند دست بسته نماز می خوانند از این و آن شنیده اند . من نروم آنها را نجات ندهم هیچی ، از دست رفته اند . تشیع قسمتهای مهمی از استان فارس به این آقا وابسته است . بعد میرزای شیرازی گفته بوده ایشان اگر ثواب یک شب خوابیدن در آن روستاها را به من بدهد من ثواب کل مرجعیت خودم را به ایشان می دهم و با خیال راحت از دنیا می روم .
طلبه موفق یعنی چی ؟ اصلا طلبه ناموفق ما نداریم مگر اینکه خودش نخواهد . شغل تضمین شده و شغلی که بازنشستگی ندارد شغلی که روزی آن را خدا تضمین کرده است . واقعاً روزی آن را خدا تضمین کرده است . من فردا با جمعی از پدر و مادرهای طلبه ها صحبت دارم که مقدمه ازدواج فرزندانشان را فراهم کنند و به پول نداشتن بچه های خود نگاه نکنند و اینها که حالا آن بحث را نمی خواهم اینجا مطرح کنم . شما یک مقدار باید بچه هایتان انشاءالله در مسیر طلبگی بیشتر جلوتر بروند و بعد انشاءالله با همدیگر یک صحبت هایی با هم داشته باشیم . فعلاً در مورد ارزش معنوی طلبگی با هم حرف می زنیم .
یک تجربه جالبی برای من اتفاق افتاده است . زمانی که ما در قم بودیم یک خونه حدوداً 60 متری داشتیم . یک روز دانشجویی که در دانشگاه شریف قبول شده بود به خانواده اش گفته بود که من نمی خواهم بروم دانشگاه شریف و می خواهم بیایم قم و بروم حوزه و خب پدر و مادر مخالفت کرده بودند و گفته بودند حیف است این مدرک و تو می خواهی از دست بدهی و بروی حوزه ؟ کار به مشورت رسیده بود گفته بودند چه کسی را قبول داری که آن بنده خدا اسم ما را گفته بود. اینها هم آمدند پیش ما گفتند که ما پسرمان را می آوریم برای مشورت ولی شما حق ندارید از حوزه تعریف کنی که پسر ما برود طلبه بشود . گفتم نمی شود که در مشورت خیانت کنم که ؟ گفتند به هرحال حساب شما را می رسیم اگر بگویید . قرار گذاشتیم آنها آمدند در یک اتاقی و ما همان یک اتاق را داشتیم و همان اتاق ، اتاق بیرونی ما محسوب می شد که الان اتاق خواب می گویند . تنها جایی بود که می شد در را بست و مجزا بشود . بعد آن دو افراد خانواده که برادر و پدرش بودند یا برادر و دامادشان بودند. دو نفر کنار او نشسته بودند و او وسط نشسته بود ، ما هم مقابل ایشان و داشتیم مشورت می دادیم . شروع کرد گفت می خواهم طلبه بشوم نظر شما چیست ؟ گفتم برای چه می خواهی طلبه بشوی ؟ گفت می خواهم آدم بشوم. گفتم خب غیرطلبه هم آدم داریم بعضی از طلبه ها هم هستند که آدم نشدند گفت می خواهم فهم دینی خود را افزایش بدهم . گفتم فهم دینی بدون طلبگی هم افزایش پیدا می کند . مثلا راه آن این است و آن است . آقا هر چه ایشان گفت ما در رفتیم تا آنجایی که جا داشت . خوبیهای طلبگی را نگفتیم فامیل و پدر و مادرش اطرافش نشسته بودند رگبار اسلحه را به سمت ما نگهداشته بودند که بزنند . دیگه باید علیه طلبگی هم صحبت می کردیم طوری که آنها نگاه می کردند. گفتیم حداقل دروغ که نمی گوییم ولی بخشی از راست را بگوییم.آقا دیگر داشت جلسه خاتمه پیدا می کرد به خیر و خوشی که گفت حاج آقا شما اصلا تعریفی از طلبگی نکردید یعنی طلبگی هیچ امتیازی ندارد؟ با خودم گفتم یک امتیازی بگویم که نه سیخ بسوزد نه کباب ، یک امتیازی بگوییم که بنده خدا آقا پسر نیاید طلبه بشود و بعد یک امتیازی هم گفته باشیم . گفتم ببین اگر طلبه بشوی ممکن هست آدم خوبی بشوی سرباز حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بشوی و ممکن هم است نشوی . گفت خب . گفتم اگر طلبه نشوی ممکن هست باز هم سرباز ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بشوی و آدم خوبی بشوی یا هم ممکن هست نشوی .گفت خب این که شد یکی ، فرق نکرد؟ گفتم امتیازش این است اگر طلبه بشوی حداقل اسم سربازی حضرت رویت است حتی اگر سربازش هم نباشی و حتی اگر آدم خوبی هم نباشی .
گفت خب من نتیجه گیری کردم . خانواده او هم خوشحال و خندان گفتند خب می روی دانشگاه دیگر ؟ گفت نه می روم طلبه می شوم . گفتند چرا ؟! گفت چون می خواهم بخاطر این اسم بمیرم من حاضرم جان بدهم این اسم روی من باشد . آمدیم و من سرباز امام نشدم ولی حداقل اسم ایشان رویم است . آخر عمری می گویم اسم آن روی من بود . الآن آقا طلبه است .
چند ماهی در حوزه یک مراجعه ای داشتیم که کارشناسی ارشد از دانشگاه شریف داشت و دکترا قبول شده بود . مصاحبه هم قبول شده بود . مردد بود که برود یا نه . با چه گرفتاری و توسل و اینها که دانشگاه من را سیر نمی کند . دانشگاه شریف با آن رشته علمی مهمی که ایشان داشتند ، توسلی پیدا کرده بودند در قم . در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها یک کسی راهنمایی کرده بود و گفته بود این آدرس حوزه است . آمده بود پیش من می گفت اصلا جای دیگر نمی روم و می خواهم به زور اینجا باشم . الآن تأسف می خورد که چرا تا ارشد را در دانشگاه شریف خوانده است. دانشگاه شریف مردم آرزو دارند که بروند و من چه تعداد از این جوان ها را نشان بدهم . ارزش معنوی طلبگی کم نیست .
به عنوان آخرین مطلب یک حدیث شریف از پیامبر گرامی اسلام برای شما نقل کنم در ارتباط با نقش شما . برای اینکه انشاء الله فرزند شما طلبه موفقی بشود ، خیلی حدیث خوبی هست . این حدیث شریف را به بچههای خودتان بگویید شما مادرهای محترم از زبان شما مؤثرتر هست تا از زبان معلمان اخلاق . هر هفته که می آید خانه هم به ایشان بگویید چون ممکن هست در خوابگاه باشند و هفته ای یک بار بیایند خانه. می فرماید کسی که علمی را بیاموزد برای اینکه آدم بزرگی بشود این آخر جاهل از دنیا می رود . کسی که بخواهد علم طلبگی و علم دینی را بیاموزد برای اینکه برود بگوید و خودش عمل نکند دنبال این نیست که خودش عمل کند این آخر سر منافق از دنیا می رود. کسی که علمی را بیاموزد که جواب این و آن را بدهد ، مناظره بکند ، جدل بکند علم را برای این می خواهد رو کم کند ، برود جواب این و آن را بدهد ، این آخرش فاسق از دنیا می رود . کسی علم را تحصیل کند بخاطر جمع آوری پول ، زندیق از دنیا می رود . کسی که علم را تحصیل بکند بخاطر عمل یعنی بگوید من می خواهم بروم تحصیل علم کنم خودم عمل کنم ، ایشان عارف از دنیا می رود .
آقا شما به بچههای خودتان بگویید ، همین طور مکرر بگویید و تأکید کنید . به ایشان بگویید که بخوان برای خودت عزیزم . من هیچ انتظاری از تو ندارم . اجازه نده ذهن بچه برود سراغ پست و مقام که فاسد می شود . طلبه جوان می آید می گوید من چه کاره می خواهم بشوم؟ بابا رها کن این حرفها را خدا تعیین می کند شغل تو را ، تو آن چیزی که به شما گفتند بخوان برای عمل خودت بخوان . برای وظیفه ای که سر راهت قرار می گیرد بخوان . مگر مقام معظم رهبری از اول درس می خواند که رهبر بشود ؟ درس خواند برای انجام وظیفه ، باقی آن را باید خدا پیش بیاورد. پدر و مادر وقتی این را بگویند ذهن بچه مخدوش نمی شود و مستقیم خواهد شد . در مسیر نیت مخلصانه برای تهذیب قرار می گیرد .
خیلی وقت شما سروران و عزیزان را گرفتم . خوش به سعادت شما که توفیق این را پیدا کردید که از خانواده شما یک کسی بیاید اهل علم بشود. اصلا کل خانه تضمین شده است و بعدها کل فامیل انشاءالله تضمین شده است . عالم می تواند روز قیامت شفاعت کند. الآن جنگ نیست که بچه های شما شهید بشوند ، انشاءالله که جنگ هم نشود و بچه های شما شهید نشوند . بمانند و به اسلام خدمت بکنند . ولی بالاخره یک شهید زنده در خانواده شما زندگی خواهد کرد و آن هم همین آقازاده طلبه هست که آمده در کسوت علوم دینی . خوش به سعادت شما ! به خودتان تبریک بگویید ! امروز را در خاطرات خودتان انشاء الله ثبت کنید . نیت کنید که بچه های دیگرتان هم در این مسیر قرار بگیرند . چه مزه ای دارد در خانه و خانواده خودش 7 یا 8 عالم دینی داشته باشد اصلا نور هست دیگر ، نور هم که متوجه هستید که چه هست و چه مزه ای دارد . نور که با هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست . من بچه بودم بعضی از فامیل دور به اصطلاح به من می گفتند که نروی طلبه بشوی مانند پدرت ، خب هستند در همه جا این افراد ، ولی الان آرزو دارند که یک امضاء بدهم به آنها . می گویم یادتان می آيد می گفتید که نروی آخوند بشوی ؟ آن زمان هم زمان طاغوت بود ولی الان دیگر ماشاءالله طلبگی حرمت دارد.
از مسئولین محترم که مقدمات این جلسه شریف را مهیا کردند ، معاونت محترم حوزه علمیه استان تهران و دیگر عزیزان واقعاً تشکر می کنم . از حوزه علمیه استان تهران با مدیریت جدیدی که پیدا شده است ، پیدا هم که می گویم تعریضی نباشد به دیگر دوستان . ولی به هرحال طبیعت تکامل هست که یک حیاتی پیدا کرده است با جوانان شما که می آیند در حوزه دیگر انشاء الله این حیات تقویت خواهد شد و انشاء الله ما یک شهر الگو و نورانی و نمونه داشته باشیم . بنده خودم در قم مستقر بودم با اینکه بچه تهران بودم و ابوی بنده مسجد داشتند در تهران ولی دیگر برگشتم تهران چون دیدم که هر جایی بخواهیم کار فرهنگی بکنیم همه الگوی آنها تهران هست اول پس برویم سرچشمه جایی که دارد به جاهای دیگر الگو می دهد اگر مسیر آن نورانی تر بشود اثرآن را هم در جاهای دیگر باقی خواهد گذاشت دیگر دعا هم نمی کنم شاید مجلس ادامه داشته باشد و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین .