728 x 90

بيانات آيت‌الله رشاد در نشست خبري بمناسبت آغاز سال تحصیلی 94 ـ 93

بيانات آيت‌الله رشاد در نشست خبري بمناسبت آغاز سال تحصیلی 94 ـ 93

حوزه‌ي علميه، خاصه حوزه‌ي علميه‌ي شيعه كهن‌ترين و ديرسال‌ترين دستگاه‌هاي علمي آموزشی جهان بشمار مي‌روند؛ زيرا در هيچ جاي جهان دستگاه و سازماني علمي را سراغ نداريم كه پيشينه‌اي افزون بر هزار ساله داشته باشد

کارکردهای بی بدیل حوزه های علمیه
(بيانات آيت‌الله رشاد در نشست خبري بمناسبت آغاز سال تحصیلی 94 ـ 93 )
اولاً خدمت خواهران و برادران گرامي خيرمقدم عرض مي‌كنم، ثانياً ميلاد نورينِ نيّرين، حضرت معصومه(س) و حضرت رضا(ع) و دهه‌ي كرامت را به حضورتان تبريك مي‌گويم وثالثاً از خبرنگاران محترم تقاضا دارم نكاتي را كه در اينجا مطرح مي‌شود با حوصله و دقيق ثبت، و با انگيزه و رسا منعكس فرمايند.
شايد بتوان گفت كه حوزه‌ي علميه، خاصه حوزه‌ي علميه‌ي شيعه كهن‌ترين و ديرسال‌ترين دستگاه‌هاي علمي آموزشی جهان بشمار مي‌روند؛ زيرا در هيچ جاي جهان دستگاه و سازماني علمي را سراغ نداريم كه پيشينه‌اي افزون بر هزار ساله داشته باشد.
قبل از آنكه نظام آموزشي مدرن در قالب دانشگاه‌ها وارد كشورهاي اسلامي و ازجمله ايران شود، حوزه‌هاي علميه تنها سازمان علمي جهان اسلام، تشيع و ايران قلمداد مي‌شدند. امروز نيز حوزه‌ها ركن اساسي آموزش، تربيت نيرو، پژوهش و توليد معرفت در حوزه‌ي دين قلمداد مي‌شوند.
خدمات تاريخي حوزه‌هاي علميه خدماتي بي‌بديل است. حوزه‌هاي علميه در طي قرون متمادي در زمينه‌هاي مختلف، خدمات بي‌مانندي ارائه كرده¬اند كه از هيچ دستگاه و نهاد علمی ديگري این خدمات برنمي‌آمد؛ بلكه مي‌توان گفت كه حوزه‌ها در گذشته هيچ دستگاه موازی و رقيبي نداشتند تا در این زمينه‌ها  وارد عمل بشوند تا کارکرد آنها با حوزه¬ها سنجیده شود.
اين حوزه‌ها بودند كه انواع علوم را در جهان اسلام توليد مي‌كردند و آموزش مي‌دادند، و حتي طرق كاربست آنها را ارائه مي‌كردند. از منطق و فلسفه تا ادب عربي و ادبيات فارسي، تا طب و طبیعیات، رياضي و فيزيك و شيمي، حتي هنر و معماري، همگي در حوزه‌هاي علميه متمركز بودند، و حوزه‌ها نياز جوامع اسلامي را در زمينه‌ي این علوم و فنون برآورده مي‌كردند.
تنها دستگاهي كه تأمين‌كننده‌ي همه نيازهاي ديني مردم از تحقيق در دين و تولید معرفت دینی تا آموزش دين و اداره شؤون دین را بر عهده داشته و همچنان نیز برعهده دارد حوزه‌ها هستند. بقا و دوام میراث انبیا و توسعه‌ي معنویت و تعمیق معرفت ديني مرهون حوزه‌هاي علميه است.
در زمينه‌ي امنيت و استقلال ارضي كشورهاي اسلامي، خاصه ايران، حوزه نقش بي‌بديلي داشته است. در همه‌ي تاريخ، حوزه‌هاي علميه نگاهبان استقلال و امنيت كشورهاي اسلامي و بخصوص ايران بودند. هرگاه كشور ما بنحوی به مخاطره افتاده و مورد هجوم بيگانگان و تعرض قرار گرفته است، اين علماي شيعه و اصحاب حوزه بوده‌اند كه هم شخصاً در ميدان نبرد حضور پيدا مي‌كرده‌اند و به تعبير حضرت امام لباس جندي مي‌پوشيدند و هم با فتواهاي خود ديگر اقشار را به جهاد فرا مي‌خوانده‌اند و برمی¬انگیختند.
در برخي از جنگ‌ها گاه اتفاق مي‌افتاد كه بعضي از علماي ما دو سه سال پيوسته در جبهه مستقر بودند و حتي درس و بحث خود را نيز در محيط جبهه و جنگ ارائه مي‌كردند. ما كتب فقهي، حكمي و تفسيري متعددي داريم كه توسط علماي ما در جبهه‌ها نوشته شده است؛ براي نمونه، التفسير العقلي مرحوم آقانورالدین اراكي كه يك دوره‌ي تفسير كامل است، در دوراني كه ايشان در جبهه حضور داشته‌اند تأليف شده و اين درحالي بوده كه هيچ‌گونه منبع و مرجعي نيز در اختيار ايشان نبوده است. در طول تاريخ كتاب‌هاي فقهي متعددي به همين شكل توليد شده است و علماي ما در صف اول جبهه‌ها آنها را تأليف كرده‌اند. اين‌همه در حالي بود كه علما جوانان را تشويق مي‌كردند و به لحاظ ديني روحيه‌ي مبارزان و مدافعان را تقويت مي‌كردند.
لهذا، هرگاه كه اين كشور مورد تعرض بيگانگان واقع شده، علما سينه سپر كرده‌اند و ديگر اقشار را نيز به حضور در جبهه و مقابله با دشمن ترغيب كرده‌اند. آخرين نمونه‌ي آن نيز انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بود كه نسل حاضر به خاطر دارند که روحانيت و حوزویان در انقلاب و جبهه‌هاي نبرد چه مایه کارگر بودند.
براساس يك آمار رسمي، در ميان اصناف مختلف، شهداي صنف روحانيت بيست برابر ديگر اصنفاف است، و البته بسا آمار غيررسمي از اين نيز بيشتر باشد. همچنين در ميان اقشار مختلف، شمار فرزندان علما و روحانيون به درجه شهادت نائل آمده¬اند چهار برابر اولاد اصناف ديگر اجتماعی‌اند. به همين مقياس نيز جانبازان آنانند. ما مدرسه‌اي داريم مانند مدرسه رضائیه كه ظرفيت آن هفتاد نفر است، ولي در جنگ چهل شهيد داده است، يعني بيش از پنجاه درصد طلاب اين مدرسه به شهادت رسيده‌اند.
در عرصه‌هاي اجتماعي نيز حوزه‌هاي علميه ركن ركين تحولات بودند. مشروطه كه انقلابي عظيم در تاريخ ايران است، وامدار فقها و مجتهدان نجف، تهران و قم بوده است. رهبران مشروطه همگي مراجع و فقها بوده‌اند و زماني كه مسير مشروطه در حال تغيير بود، فقها ايستادند و بعضي از ايشان كه در حد مرجعيت نيز بودند، براي مقابله با انحراف انقلاب مشروطه تا مرز شهادت ايستادگي كردند. شيخ فضل‌الله نوري يك مجتهد و فقيه بزرگی است و براي مقابله با انحرافي كه در مشروطه در حال شكل‌گيري بود، ايستاد و بر سر دار رفت، ولي حاضر نشد از آرمان خود عبور كند.
امروز نيز حوزه‌هاي علميه در كشور ما منشأ خدمات بسياري هستند. رسته‌هاي شغلي و كاري كه تربيت‌يافتگان و دانش‌آموختگان حوزه مسئوليت آنها را به عهده دارند بسيار قابل توجه است. از رسته‌هاي شغلي ديني مانند امامت جماعت كه شئون ديني مردم را در محلات و شهرستان‌ها اداره مي‌كنند و هزاران مسجد در سراسر كشور توسط تربيت‌يافتگان حوزه‌ها اداره مي‌شود؛ همچنين در سطح كشور افزون بر پانصد نماز جمعه برگزار مي‌شود كه كانون تجمع دينداران است و مسئوليت آن نيز برعهده علما و روحانيون است. همچنين بخش عمده‌اي از شئون قضايي كشور از رياست قوه‌ي قضائيه تا بسياري از نهادها و عناصر ركني اين قوه و همچنين در سطح قضات، عمدتاً تحصيل‌كردگان و دانش‌آموختگان حوزه هستند. در حوزه‌ي مدیریتی و کارشناسی سایر قوا نيز همين‌طور. در حوزه‌هاي فرهنگي، بسياري از امور و شئون و فعاليت‌هاي فرهنگي، مستقيم و غيرمستقيم از سوي دانش‌آموختگان حوزه‌ها اداره مي‌شود. عمده¬ي امور فرهنگی ساير نهادها و محيط‌ها توسط تربيت‌يافتگان حوزه صورت میگیرد، تربيت‌شدگان حوزه‌ها در اداره امور علمی کشور سهم برجسته و بزرگی دارند، براي مثال تعداد اساتيد دانشگاه كه در حوزه‌ها تحصيل كرده‌اند به نسبت محصلين اين دو نظام علمي، بيشترند. البته ممكن است تعداد كساني كه امروز اعضاي هيئت علمي دانشگاه‌ها را تشكيل مي‌دهند و در دانشگاه‌ها درس خوانده‌اند، بيش از كساني باشند كه در حوزه‌ها درس خوانده‌اند، اما اگر نسبت‌سنجي كنيم كه براي مثال از سه ميليون دانشجوي سراسر كشور چه تعداد استاد و هيئت علمي تربيت مي‌شود و از كمتر از صدهزار طلبه‌ي مجموعه‌ي حوزه‌هاي علميه چه تعداد استاد تحويل دانشگاه‌ها مي‌شود، متوجه سهم حوزويان در اين خصوص خواهيم شد. اين در حالي است كه هيئت علمي و اساتيد حوزه‌ها نیز منحصرا توسط خود حوزه‌ها تأمين مي‌شوند، يعني حوزه‌هاي علميه علاوه بر اينكه براي تربيت مدرس خودكفا هستند، دانشگاه را نيز حمايت مي‌كنند و با تربيت نيرو نياز دانشگاه را نيز تأمين مي‌كنند.
من اگر بخواهم رسته‌هاي علمي، فرهنگي، قضايي، سياسي، اجتماعي و عمومي كه فارغ‌التحصيلان و دانش‌آموختگان حوزه‌هاي علميه آنها را اداره مي‌كنند بشمارم، فهرست مفصلي خواهد شد و اين‌همه در حالي است كه حوزه‌هاي علميه، دستگاه‌هاي كم‌هزينه‌اي هستند. بعضي از بخش‌ها در حوزه‌ها با كمترين و گاه بدون هزينه‌ي مستقيم اداره مي‌شود كه اگر بنا بود همان نوع كار در دانشگاه انجام مي‌گرفت، سالانه هزينه‌ي ميلياردي به خود اختصاص مي‌داد. براي مثال دروسي كه به عنوان درس خارج و سطوح عالي اجتهادي در حوزه‌ها تدريس مي‌شود، بعضاً توسط يك استاد در يك مسجد ارائه مي‌شود. استاد وارد شبستان مسجد مي‌شود و دو هزار نفر پاي درس او مي‌نشينند كه تعداد دانشجويان اين كلاس به اندازه‌ي يك دانشگاه متوسط یا دانشکده عمده است. كلاسي با اين كيفيت نه مدير دارد، نه ثبت نامي صورت مي‌گيرد، نه پذيرش و گزينش دارد، نه حضور و غیابی انجام می¬شود، در عين حال همگي طلاب نيز با جديت حضور دارند و درس مي‌خوانند. دروس خارج همه نظريه‌پردازي است، يعني يك نظريه‌پرداز فقه و اصول درس خارج مي‌دهد، به اين معنا كه نظريه‌هاي ديگران را مطرح، ارزيابي و نقد مي‌كند، سپس يك نظريه را اختيار و يا اختراع مي‌كند. درواقع جلسه‌هاي درس خارج هم جلسات نظريه‌پردازانه است و يك مجموعه‌ي دو هزار نفره، بدون هزينه و در سطح بالا برگزار مي‌شود. اين درحالي است كه اگر قرار باشد همين كار در ديگر محيط‌هاي آموزشی دیگري انجام شود، بايد سالانه ميلياردها تومان هزينه شود و ده‌ها كارمند و دفتردار داشته باشد تا بتواند چنين مجموعه¬ای را اداره كند!.
به اين ترتيب مي‌توان گفت كه حوزه‌هاي علميه یک دستگاه علمی و آموزشی بسیار كم‌هزينه و بعضاً در برخی فعالیتها بي‌هزينه هستند. خيلي خوب است كه شما خبرنگاران از جلسات دروس خارج در قم گزارشي تهيه كنيد تا مردم بدانند كه در حوزه چه مي‌گذرد.
هزينه‌ي مجموع حوزه‌هاي ما كه افزون بر هزار حوزه و مدرسه در سطح كشورند، بيش از هزينه‌ي يك دانشگاه در ايران نيست. همچنين اگر مساحت مجموعه‌ي مدارس علميه‌ي سراسر كشور را جمع بزنيم، كمتر از مساحت بعضي دانشگاه‌هاي درجه دو ايران است. چون بحودالله ما دانشگاه‌هايي با مساحت‌هاي 800، 100 و 1200 هكتار داريم.
به اين‌ترتيب بدون آنكه حوزه براي نظام، بار مالي داشته باشند و از امكانات كافي برخوردار باشند، در خدمت نظام اند. غالب مدارس و حوزه‌هاي علميه از فقدان كتابخانه، كلاس و مَدرَس مناسب رنج مي‌برند و حتي از حداقل امكانات رفاهي نيز بي‌بهره هستند؛ من از شما درخواست مي‌كنم در اين خصوص از مدارس علميه گزارش تهيه كنيد.
در عين حال، همين حوزه مطلع اين انقلاب است و منشأ نظام و و دولت اسلامي مولود حوزه است، اما بيش از آنچه كه دولت احساس وظيفه كند و مبلغي را به عنوان رديف كمك به حوزه اختصاص دهد، مطالبه‌ي ديگري ندارد. به رغم اينكه دولت ما دولت اسلامي است و حوزه نيز پشتيبان آن است، اما حوزه بنا ندارد دست خود را به سمت دستگاه‌ها و احياناً دولت دراز كند و بنا بر آن است كه مثل هميشه‌ي تاريخ، حوزه‌هاي علميه مستقل اداره شوند.
اما نكته‌ي ديگر که ذکر آن لازم است این است که حوزه منابعي دارد. سلف و گذشتگان، خيرين و علما، در گذشته در فكر معيشت حوزويان و امكانات و تسهيلات مورد نياز حوزه‌ها بوده‌اند و اين امكانات در قالب‌هاي مختلف و ازجمله اوقاف فراهم شده است. مجموعه‌ي موقوفاتي كه متعلق به حوزه‌هاي علميه است بسياربسيار وسيع و غنی است،‌ اما بايد تأسف خورد كه اين موقوفات در اختيار حوزه‌هاي علميه نيست و ما حوزويان امروز از درآمد موقوفات آنچنان كه بايد برخوردار نيستيم. اگر موقوفات حوزه‌هاي علميه در اختيار حوزه‌ها قرار گيرد و توسط خود حوزه‌ها مديريت شود، حوزه كاملاً مستغني خواهد شد و بسا اگر اين منابع بدرستي اداره شود، بتوان به ديگر شئون ديني هم كمك كرد.
برآورد من اين است كه اگر مديريت مجموعه‌ي موقوفات و رقباتي را كه براي هزينه‌هاي حوزه‌هاي علميه بصورت ويژه وقف خاص شده در اختيار حوزه‌هاي علميه قرار گيرد درآمد آن هزينه‌ي تمام شئون ديني مردم را تأمين خواهد كرد، ولي متأسفانه چنين نيست و امروز اوقاف، صحيح مديريت نمي‌شود و ما نيز منتقد اين وضعيت هستيم.
نكته‌ي آخر نيز در شأن حوزه‌ي علميه تهران عرض کنم: حوزه‌هاي علميه تهران به تعبير رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله از حوزه‌هاي عريق و ريشه‌دار جهان اسلام است. حوزه‌ي تهران از حوزه‌هاي بنيه‌دار، استخوان‌دار و داراي پيشينه‌ي تاريخي پرافتخار است. قبل از آنكه تهران در زمان فتحعلي‌شاه به پايتخت تبديل شود، تهران حوزه داشته است. بعضي از مدارس قبل از اينكه تهران به شهر و يا پايتخت تبديل شود، ساخته شده است. مانند مدرسه‌ي حكيم هاشم در جنب ميدان ارگ، و همچنين مدرسه‌ي ملاآقا رضا كه الان به مدرسه‌ي رضائيه شناخته مي‌شود، در دوره‌هاي قبل از قجرها ساخته شدند، زماني كه قجرها تهران را به‌عنوان پايتخت انتخاب كردند در شأن حوزه اهتمام خوبي داشتند و الحق بايد به اين نكته اعتراف كرد كه در دوره‌ي قجرها حوزه‌هاي علميه و خاصه حوزه‌ي تهران از رونق بي‌مانندي برخوردار بودند.
مدارس علمي بزرگي ساخته شد، علما تشويق شدند، امكاناتي در اختيار حوزه‌ها قرار گرفت و حوزه‌ي تهران به يك حوزه‌ي معظم تبديل شد و عمدتاً نيز به اين جهت بود كه در مقابل فرهنگ و علوم غربي كه آن روزها در آستانه‌ي رونق و رواج قرار داشت، بايد ايمان و فكر مردم تقويت شود، معرفت ديني ارتقاء پيدا كند و در قبال ورود فلسفه‌هاي وارداتي در ايران نيز توليد معرفت شود كه در اين جهت نيز موفق بودند.
حكما و فقهاي بزرگي در تهران بودند، تعداد افرادي كه در تهران صاحب كرسي حكمت بودند گاه به اندازه‌اي بوده كه تهران به شهر هزار حكيم معروف شده است. همزمان چندين و چند فقيهِ مرجعِ صاحب رساله در تهران مستقر بودند كه مردم از آنها تقليد مي‌كردند.
اگر پيشينه‌ي ري را هم به تهران گره بزنيم ـ كه كاملاً موجه نيز هست ـ بايد پيشينه‌ي تأسيس حوزه‌ي تهران را به قبل از تأسيس حوزه‌ي نجف ببريم، زيرا زماني كه فقه حديثي ما در جهان تشيع محور بوده است، فقها و محدثين برجسته‌اي در ري مستقر بودند و از آنجا حديث و معرفت و فقاهت به سراسر جهان شيعه مي‌رفته است. در طول تاريخ نيز ري معمولاً حوزه‌ي زنده‌اي داشته است، تا زماني كه تهران پديد مي‌آيد و حوزه‌ي‌ تهران تأسيس مي‌شود.
اكنون نيز همت دوستان ما معطوف بر اين است كه حوزه‌ي تهران احياء شود و با توسعه و ارتقاي آن شأن درخور پايتخت جمهوري اسلامي را پيدا كند. شأن شهري كه ام‌القراي جهان اسلام و بيداري اسلامي به‌شمار مي‌آيد، و ان‌شاءالله حوزه‌ي تهران يك حوزه‌ي متناسب با شأن اين نظام باشد. دوستان ما تدابير و برنامه‌هايي را دارند كه در مقام اجرا هستند و يكي پس از ديگري تحقق پيدا مي‌كند و ان‌شاءالله همان‌طور كه حوزه‌ي تهران گذشته درخشان و پرافتخاري دارد، آينده‌ي روشن و مطلوبي را پيش رو داشته باشد. والسلام

 

جدیدترین اخبار

پربازدیدتری ها